تحولات لبنان و فلسطین

قدس انلاین -تکتم بهاردوست: به عادت هر شب ماشینش را که پارک کرد داخل ماشین را نگاه کرد تا نکند در و پنجره‌ای باز مانده باشد که چشمش به دستمال کهنه‌ای گره خورده می‌افتد که مقدار زیادی پول در آن وجود دارد.

امانتداری از پول مردم یک امتحان الهی است

تنها یک لحظه وسوسه می‌توانست زندگی‌اش را از این رو به آن رو کند اما این تاکسیران با وجدان مشهدی مثل دفعات قبل کاری کرد که باید می کرد و با پاکدستی این مرد پولها دوباره به صاحبش بازگردانده شد.

مجتبی محجوب راننده تاکسی مهربان مشهدی در چهارشنبه شب گذشته حدود ۴ میلیون تومان پولی را که داخل تاکسی‌اش جا مانده بود به صاحبش بازگرداند.

او در گفت‌وگوی اختصاصی با قدس آنلاین از جزییات ماجرای پیدا کردن دستمال پول ۴ میلیلون تومانی گفت:

*چند سال داری؟

**۴۸ سال دارم. اهل سرخس هستم

*متاهلی؟

**بله سه دختر دارم که کوچکترین آن‌ها دو ساله است

*چند سال است که به عنوان راننده تاکسی مشغولی؟

**حدود هفده سال است

*وضعیت مالی ات چطور است؟

**مستاجرم و بله خدا را شکر لقمه نان حلالی می‌رسد تا زندگی را بگذرانیم.

*چطور شد که دستمال پول را پیدا کردی؟

**اخر شب زمانی که ماشین را به پارکینگ بردم شیشه عقب باز بود امدم شیشه را ببندم دیدم دستمالی روی صندلی عقب افتاده است می‌خواستم بیندازم دور فکر می‌کردم لباس کهنه‌ای چیزی است که از مسافران جا مانده است ولی وقتی داخلش را نگاه کردم دیدم مقداری پول است که داخل دستمال ریخته شده است.

*با کمک همسرم پولها را شمردم و دسته بندی کردم حدود سه میلیون و هشتصد و شصت و هشت تومان را داخل همان دستمال گذاشتم و فردا صبح تحویل تاکسی رانی دادم. همه فکر و ذکرم این بود که صاحبش تا صبح چقدر ناراحت شده است و باید زودتر به دستش برسانم

*عکس العمل صاحب پول چگونه بود؟

**صاحب پول کارگری بود که کارش فروش توت است و این پولها هم دخل روزانه اش بوده که داخل ماشین من جا گذاشته بود. تا دستمال پولها را دید اشک در چشمانش حلقه زد. گفت که چقدر تا این لحظه فکر و خیال کرده است که آیا می‌تواند پولش را پیدا کند یا نه. ظاهرا از هفت صبح به تاکسی رانی مراجعه کرده بوده وپرس و جو می‌کرده است.

*درامد ماهانه خودتان چه اندازه است؟

**متاسفانه الان بازار سنگین شده است و نهایت درامد ماهانه من ششصد هزارتومان است که البته با ماهی یک میلیون تومانی هم که از رانندگی سرویس مدارس درمی آورم به حمدالله زندگی‌ام را می‌گذرانم.

*بعد از دیدن پولها وسوسه نشدید؟ سه دختر بچه آنهم زمانی که مستاجرید!

**اصلا! من معتقدم اگر یک تومان را ناحق بخورم حتما از پهلویم در می‌آید. خدا اگر بخواهد از جایی که سراغش را نداری نصیبت می‌کند. مال مردم مال مردم است. همه این چیزها فقط یک امتحان است که همه ما روزانه با آن مواجه‌ایم.

*مژدگانی هم دریافت کردید؟

**من که این کار را برای دریافت مژدگانی انجام ندادم ولی آن اقا با اصرار مقدار ۱۵۰ هزارتومان مژدگانی داد.

*تا به امروز هم یک چنین مواردی برایتان پیش آمده بود؟

**بله خیلی زیاد از پول و گوشی و حتی بچه‌ای که در خیابان گم شده بود. همه آن چند بار هم مثل این دفعه همه را به صاحبانشان برگرداندم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.